از شیر گرفتن سایدا
سلام بالاخره سایدا جونم و از شیر گرفتم وای نمیدونین چقدر واسم سخت بود خیلی گریه کردم سایدا که بهونه میگرفت منم باهاش گریه میکردم قربونش برم اول میخواستم تا پایان 2 سال بهش شیر بدم ولی دیدم خیلی کم اشتها شده و خوب غذا نمی خوره فقط شیر میخورد و دلیل دیگه اش هم این بود که ماه رمضان نزدیکه خلاصه سایدا جون ما هم دیگه شیر نمیخوره دوست دارم وجودم ...
نویسنده :
مامان
13:33
سفر شمال
رامسر
سایدا شیرین زبون
مامان جون بابا جون دوست دارم:دوست مالم خاله مریم(مربی مهد کودک سایماه):مریم ،بدون پیشوند یا پسوند مامان سارا :سالا بابا مهدی:مییدی بده ماله خودمه:ماله خودشه عسل کرم چای بده سایدا گوشواره:گوشباله مگس پتو خوشگله قشنگه بابا رفته اداره:بابا هفته اداله ازش میپرسیم اسمت چیه ؟میگه سایدا خانووووم قربونت برم دختر خوشگلم که اینقدر خودتو تحویل میگیری ...
نویسنده :
مامان
15:02